معنی فارسی misengrave

B1

حکاکی نادرست یا اشتباه بر روی یک سطح.

To engrave something incorrectly.

example
معنی(example):

آنها نام او را به اشتباه بر روی جام حک کردند.

مثال:

They misengraved his name on the trophy.

معنی(example):

اشتباهات می‌توانند هنگام حکاکی نادرست فلز رخ دهند.

مثال:

Mistakes can happen when you misengrave metal.

معنی فارسی کلمه misengrave

: معنی misengrave به فارسی

حکاکی نادرست یا اشتباه بر روی یک سطح.