معنی فارسی miserliness
B2خساست، ویژگی غیر انسانی فردی که در صرف کردن پول بسیار محتاط و صرفهجو است.
Extreme unwillingness to spend money or use resources.
- noun
noun
معنی(noun):
The property of being miserly.
example
معنی(example):
خساست او مانع از آن شد که هیچ نوع کمک خیریهای داشته باشد.
مثال:
His miserliness prevented him from making any charitable donations.
معنی(example):
خساست میتواند منجر به روابط ضعیف با دوستان و خانواده شود.
مثال:
Miserliness can lead to poor relationships with friends and family.
معنی فارسی کلمه miserliness
:
خساست، ویژگی غیر انسانی فردی که در صرف کردن پول بسیار محتاط و صرفهجو است.