معنی فارسی misgraded
B1عمل نادرست نمرهدهی که موجب اشتباه در ارزیابی میشود.
Something that has been graded incorrectly.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بسیاری از دانشآموزان در مورد ورقههای نمرهدهی نادرست خود شکایت کردند.
مثال:
Many students complained about their misgraded papers.
معنی(example):
امتحان نمرهدهی نادرست باعث ایجاد سردرگمی زیادی شد.
مثال:
The misgraded exam caused a lot of confusion.
معنی فارسی کلمه misgraded
:
عمل نادرست نمرهدهی که موجب اشتباه در ارزیابی میشود.