معنی فارسی misguidingly

B1

به طور نادرست و بدون درک صحیح از واقعیت، به ویژه در زمینه قضاوت یا امید.

In a way that leads to misunderstanding or false beliefs.

example
معنی(example):

او به طور نادرست فکر می‌کرد که می‌تواند تمام مشکلات را حل کند.

مثال:

He misguidingly thought that he could solve all problems.

معنی(example):

دیدگاه نادرست او به شدت به او آسیب زد.

مثال:

Her misguidingly optimistic view hurt her in the long run.

معنی فارسی کلمه misguidingly

: معنی misguidingly به فارسی

به طور نادرست و بدون درک صحیح از واقعیت، به ویژه در زمینه قضاوت یا امید.