معنی فارسی mishave
B1بد رفتار کردن، به ویژه در یک موقعیت اجتماعی.
To behave badly, especially in a social situation.
- VERB
example
معنی(example):
او وقتی خسته است تمایل دارد بد رفتار کند.
مثال:
He tends to mishave when he is tired.
معنی(example):
کودکان ممکن است وقتی که به اندازه کافی توجه نمیشوند بد رفتار کنند.
مثال:
Children may mishave when they don't get enough attention.
معنی فارسی کلمه mishave
:
بد رفتار کردن، به ویژه در یک موقعیت اجتماعی.