معنی فارسی misliked
B1عدم پسندیدن، به معنای نپسندیدن یا نداشتن علاقه نسبت به چیزی در گذشته.
Past tense of mislike; to have disliked something previously.
- verb
verb
معنی(verb):
To displease.
معنی(verb):
To dislike; to disapprove of; to have aversion to.
example
معنی(example):
او از ایده بیرون رفتن در باران چندان خوشش نیامد.
مثال:
He misliked the idea of going out in the rain.
معنی(example):
او از بیشتر گزینههای ارائه شده خوشش نیامد.
مثال:
She misliked most of the options presented.
معنی فارسی کلمه misliked
:
عدم پسندیدن، به معنای نپسندیدن یا نداشتن علاقه نسبت به چیزی در گذشته.