معنی فارسی mislocated

B1

در مکان نادرست قرار دادن یا شناسایی کردن.

Having been placed or identified incorrectly in a specific location.

example
معنی(example):

بسته در مکان نادرست قرار گرفت و به آدرس اشتباه ارسال شد.

مثال:

The package was mislocated and sent to the wrong address.

معنی(example):

به دلیل کالای نا صحیح، ارسال تاخیر داشت.

مثال:

Due to a mislocated item, the shipment was delayed.

معنی فارسی کلمه mislocated

: معنی mislocated به فارسی

در مکان نادرست قرار دادن یا شناسایی کردن.