معنی فارسی mismarking
B1فرایند یا عمل علامتگذاری نادرست.
The act of marking incorrectly.
- NOUN
example
معنی(example):
نادرست علامتگذاری میتواند منجر به مشکلات مدیریت موجودی شود.
مثال:
Mismarking can lead to inventory management issues.
معنی(example):
اجتناب از نادرست علامتگذاری برای ارتباط مؤثر حیاتی است.
مثال:
Avoiding mismarking is crucial for effective communication.
معنی فارسی کلمه mismarking
:
فرایند یا عمل علامتگذاری نادرست.