معنی فارسی misnavigation

B1

عمل هدایت نادرست یا به اشتباه پیمودن مسیر.

The act of navigating incorrectly or making errors in navigation.

example
معنی(example):

گاهی اوقات در جنگل‌های انبوه، هدایت نادرست اتفاق می‌افتد.

مثال:

Misnavigation sometimes happens in dense forests.

معنی(example):

هدایت نادرست باعث تأخیر در سفر آنها شد.

مثال:

The misnavigation caused delays in their journey.

معنی فارسی کلمه misnavigation

: معنی misnavigation به فارسی

عمل هدایت نادرست یا به اشتباه پیمودن مسیر.