معنی فارسی mispainting

B1

عمل غلط نقاشی کردن، وقتی که اثر یا نتیجه نادرست به وجود می‌آید.

The act of painting something incorrectly.

example
معنی(example):

غلط نقاشی کردن می‌تواند ظاهر کلی یک اتاق را خراب کند.

مثال:

Mispainting can ruin the overall look of a room.

معنی(example):

او از اینکه غلط نقاشی کند و آثارش را خراب کند، می‌ترسید.

مثال:

He feared mispainting could spoil his artwork.

معنی فارسی کلمه mispainting

: معنی mispainting به فارسی

عمل غلط نقاشی کردن، وقتی که اثر یا نتیجه نادرست به وجود می‌آید.