معنی فارسی misperceived
B1اشتباه درک یا تفسیر یک مسئله که قبلاً رخ داده است.
Interpreted or perceived incorrectly.
- verb
verb
معنی(verb):
To perceive erroneously.
example
معنی(example):
وضعیت توسط رسانهها اشتباه درک شد.
مثال:
The situation was misperceived by the media.
معنی(example):
او متوجه شد که عملهای او را اشتباه درک کرده است.
مثال:
He realized he had misperceived her actions.
معنی فارسی کلمه misperceived
:
اشتباه درک یا تفسیر یک مسئله که قبلاً رخ داده است.