معنی فارسی misplaying
B1عملی که در آن فرد به طور نادرست یا بدون توجه در یک بازی عمل میکند.
The act of playing or making moves incorrectly during a game.
- verb
verb
معنی(verb):
To play incorrectly or poorly.
مثال:
I misplayed that tennis shot: I should have hit it to her right instead of her left.
example
معنی(example):
او در مسابقات شانسهای خود را به نادرستی بازی میکند.
مثال:
He is misplaying his chances in the tournament.
معنی(example):
بازیکنان سعی میکنند از انجام حرکات اشتباه در شطرنج پرهیز کنند.
مثال:
Players avoid misplaying their moves in chess.
معنی فارسی کلمه misplaying
:
عملی که در آن فرد به طور نادرست یا بدون توجه در یک بازی عمل میکند.