معنی فارسی mispossessed
B1به اشتباه در تصاحب داشتن.
To have been wrongly owned.
- VERB
example
معنی(example):
شیء به اشتباه توسط فرد نادرست در مالکیت قرار گرفته بود.
مثال:
The object was mispossessed by the wrong person.
معنی(example):
او بعد از گم کردن شیء خود احساس مالکیت نادرست کرد.
مثال:
She felt mispossessed after losing her item.
معنی فارسی کلمه mispossessed
:
به اشتباه در تصاحب داشتن.