معنی فارسی misrating

B1

عمل نادرست ارزیابی کردن، روندی که در آن چیزی به طور نادرست ارزیابی می‌شود.

The act of rating something inaccurately.

example
معنی(example):

نادرست ارزیابی کردن می‌تواند به تصمیمات ضعیفی منجر شود.

مثال:

Misrating can lead to poor decisions.

معنی(example):

نادرست ارزیابی فیلم بر عملکرد آن در باکس آفیس تاثیر گذاشت.

مثال:

The misrating of the film affected its box office performance.

معنی فارسی کلمه misrating

: معنی misrating به فارسی

عمل نادرست ارزیابی کردن، روندی که در آن چیزی به طور نادرست ارزیابی می‌شود.