معنی فارسی misreckoned

B1

به‌طور نادرست محاسبه شده یا ارزیابی شده.

Wrongly calculated or estimated in the past.

example
معنی(example):

مبالغ به‌اشتباه محاسبه شد و این باعث بروز خطا در بودجه شد.

مثال:

The funds were misreckoned, causing a budget error.

معنی(example):

او پس‌اندازش را به‌اشتباه محاسبه کرده بود و نتوانست سفر را تأمین مالی کند.

مثال:

He had misreckoned his savings and couldn't afford the trip.

معنی فارسی کلمه misreckoned

: معنی misreckoned به فارسی

به‌طور نادرست محاسبه شده یا ارزیابی شده.