معنی فارسی misresolved

B1

به نادرستی حل شده، به معنای اینکه یک مشکل به اشتباه یا به شیوه‌ای نادرست حل شود.

Resolved incorrectly; a solution that does not properly address the issue at hand.

example
معنی(example):

مسئله به نادرستی حل شد که منجر به مشکلات بیشتری شد.

مثال:

The issue was misresolved, leading to further complications.

معنی(example):

او متوجه شد که مشکل بعد از تجربه مشکلات اضافی به نادرستی حل شده است.

مثال:

She realized the problem had been misresolved after experiencing additional issues.

معنی فارسی کلمه misresolved

: معنی misresolved به فارسی

به نادرستی حل شده، به معنای اینکه یک مشکل به اشتباه یا به شیوه‌ای نادرست حل شود.