معنی فارسی miss.

A2

از دست دادن، نتوانستن به چیزی رسیدن.

To fail to hit, reach, or come into contact with something.

example
معنی(example):

او با اجرای خود به هدف نرسید.

مثال:

He didn't miss the mark with his performance.

معنی(example):

امیدوارم اتوبوس را از دست ندهی!

مثال:

I hope you don't miss the bus!

معنی فارسی کلمه miss.

: معنی miss. به فارسی

از دست دادن، نتوانستن به چیزی رسیدن.