معنی فارسی missample
B1نمونهای که به طور نادرست جمعآوری یا انتخاب شده باشد.
A sample that has been inaccurately collected or chosen.
- NOUN
example
معنی(example):
نمونه نادرست باعث خطا در آزمایش شد.
مثال:
The missample caused an error in the experiment.
معنی(example):
انتخاب یک نمونه نادرست منجر به نتیجهگیریهای نادرست شد.
مثال:
Selecting a missample led to incorrect conclusions.
معنی فارسی کلمه missample
:
نمونهای که به طور نادرست جمعآوری یا انتخاب شده باشد.