معنی فارسی mistempered

B1

بد نشان داده شده، به معنای عدم تناسب در واکنش یا بیانی که نادرست تلقی می‌شود.

Reacting or expressing something inappropriately or incorrectly.

example
معنی(example):

واکنش بد نشان داده شده همه را در جلسه شوکه کرد.

مثال:

The mistempered response shocked everyone at the meeting.

معنی(example):

نظرات بد نشان داده شده او باعث تنش زیادی شد.

مثال:

Her mistempered comments caused a lot of tension.

معنی فارسی کلمه mistempered

: معنی mistempered به فارسی

بد نشان داده شده، به معنای عدم تناسب در واکنش یا بیانی که نادرست تلقی می‌شود.