معنی فارسی mistimes

B1

زمانی که فرد به اشتباه زمان انجام کاری را تعیین می‌کند.

To time something incorrectly, leading to potential issues.

verb
معنی(verb):

To do at the wrong time; especially to misjudge the timing of coordinated events.

مثال:

I mistimed my leap and fell flat on my face.

example
معنی(example):

او معمولاً زمان پرش‌هایش را در طول بازی اشتباه می‌گیرد.

مثال:

He often mistimes his jumps during the game.

معنی(example):

اشتباه در زمان‌بندی جلسه می‌تواند منجر به تأخیرها شود.

مثال:

Mistiming the meeting can cause delays.

معنی فارسی کلمه mistimes

: معنی mistimes به فارسی

زمانی که فرد به اشتباه زمان انجام کاری را تعیین می‌کند.