معنی فارسی mistouching

B1

تجربه تغییرات عاطفی در زمانی که افراد خود را آسیب‌پذیر می‌بینند.

Experiencing emotional changes when individuals feel vulnerable.

example
معنی(example):

آن‌ها در یک گفتگوی حمایتی تغییر ناگهانی را تجربه کردند.

مثال:

They were mistouching in a supportive conversation.

معنی(example):

تغییر ناگهانی اغلب در لحظات آسیب‌پذیری اتفاق می‌افتد.

مثال:

Mistouching often occurs during moments of vulnerability.

معنی فارسی کلمه mistouching

: معنی mistouching به فارسی

تجربه تغییرات عاطفی در زمانی که افراد خود را آسیب‌پذیر می‌بینند.