معنی فارسی mixup

B1

اشتباهی که به سبب سوءتفاهم یا عدم هماهنگی پیش می‌آید.

An instance of confusing or being confused about something.

noun
معنی(noun):

A case of confusion.

example
معنی(example):

این اشتباه باعث تأخیر در جدول زمانی پروژه شد.

مثال:

The mixup caused delays in the project timeline.

معنی(example):

یک اشتباه در مستندات به نتایج نادرست منجر شد.

مثال:

A mixup in the documentation led to the wrong conclusions.

معنی فارسی کلمه mixup

: معنی mixup به فارسی

اشتباهی که به سبب سوءتفاهم یا عدم هماهنگی پیش می‌آید.