معنی فارسی mkay
B1عبارتی غیررسمی که معمولاً به معنای تایید یا قبول کردن چیزی به کار میرود.
An informal variation of 'okay', often used in casual conversation.
- OTHER
example
معنی(example):
خوب، بیایید با جلسه شروع کنیم.
مثال:
Mkay, let's get started with the meeting.
معنی(example):
او با 'mkay' پاسخ داد تا نشان دهد که در حال گوش دادن است.
مثال:
She responded with 'mkay' to show she was listening.
معنی فارسی کلمه mkay
:
عبارتی غیررسمی که معمولاً به معنای تایید یا قبول کردن چیزی به کار میرود.