معنی فارسی mmmmh

B1

صدای ناشی از فکر کردن یا لذت در حین چشیدن چیزی، به‌ویژه هنگام خوردن.

A sound made to indicate contemplation or enjoyment, especially while eating.

example
معنی(example):

او به‌عنوان یک صدا با تفکر گفت، مmmmh، وقتی که کیک خوشمزه را چشید.

مثال:

She expressed a thoughtful sound, mmmmh, as she tasted the delicious cake.

معنی(example):

او مکث کرد و صدای mmmmh را در حالی که به کلمات بعدی‌اش فکر می‌کرد، در آورد.

مثال:

He paused, making a mmmmh sound, while considering his next words.

معنی فارسی کلمه mmmmh

: معنی mmmmh به فارسی

صدای ناشی از فکر کردن یا لذت در حین چشیدن چیزی، به‌ویژه هنگام خوردن.