معنی فارسی mnemonize

B1

به خاطر سپردن اطلاعات با استفاده از روش‌های حافظه‌ای.

To memorize or commit to memory using specific techniques.

example
معنی(example):

شما می‌توانید اطلاعات را با استفاده از تصاویر زنده شکل‌دهی کنید.

مثال:

You can mnemonize information by using vivid imagery.

معنی(example):

برای شکل‌دهی به موضوعات پیچیده، سعی کنید اطلاعات را گروه‌بندی کنید.

مثال:

To mnemonize complex topics, try chunking the information.

معنی فارسی کلمه mnemonize

: معنی mnemonize به فارسی

به خاطر سپردن اطلاعات با استفاده از روش‌های حافظه‌ای.