معنی فارسی modelmaking
B1مدل سازی، هنر یا مهارت ساخت مدلهای شبیهسازی شده از اشیاء.
The art or skill of creating scale models of objects.
- NOUN
example
معنی(example):
ساخت مدل نیاز به صبر و توجه به جزئیات دارد.
مثال:
Modelmaking requires patience and attention to detail.
معنی(example):
او از ساخت مدل به عنوان یک سرگرمی خلاقانه لذت میبرد.
مثال:
He enjoys modelmaking as a creative hobby.
معنی فارسی کلمه modelmaking
:
مدل سازی، هنر یا مهارت ساخت مدلهای شبیهسازی شده از اشیاء.