معنی فارسی modemed

B1

اصطلاح غیرمعمولی که به تغییرات اعمال شده در پروسه مدولاسیون اشاره دارد.

A rare term that may refer to modifications in modulation processes.

verb
معنی(verb):

To transmit by modem.

adjective
معنی(adjective):

Equipped with a modem.

example
معنی(example):

اصطلاح 'modemed' در زبان انگلیسی معمولاً استفاده نمی‌شود.

مثال:

The term 'modemed' is not commonly used in English.

معنی(example):

در برخی زمینه‌ها، 'modemed' ممکن است به تغییرات ایجاد شده در مدولاسیون اشاره کند.

مثال:

In some contexts, 'modemed' could imply changes made to modulation.

معنی فارسی کلمه modemed

: معنی modemed به فارسی

اصطلاح غیرمعمولی که به تغییرات اعمال شده در پروسه مدولاسیون اشاره دارد.