معنی فارسی modo
B1مواردی که به روش یا شیوه خاصی اشاره دارد.
A manner or way of doing something.
- NOUN
example
معنی(example):
او به شیوهای بسیار قانعکننده صحبت کرد.
مثال:
He spoke in a modo that was very convincing.
معنی(example):
در موسیقی، مودی میتواند به یک سبک خاص اشاره کند.
مثال:
In music, modo can refer to a particular style.
معنی فارسی کلمه modo
:
مواردی که به روش یا شیوه خاصی اشاره دارد.