معنی فارسی modulatory
B2تعدیلی، به معنی تغییر یا تنظیم رفتار یا عملکرد به شیوهای مشخص، به ویژه در زمینههای علمی و پزشکی.
Relating to the act of modifying or adjusting something in a specific way, particularly in scientific or medical contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این دارو تأثیرات تعدیلی بر سیستم عصبی دارد.
مثال:
The drug has modulatory effects on the nervous system.
معنی(example):
سیگنالهای تعدیلی به تنظیم عملکردهای بدنی کمک میکنند.
مثال:
Modulatory signals help regulate bodily functions.
معنی فارسی کلمه modulatory
:
تعدیلی، به معنی تغییر یا تنظیم رفتار یا عملکرد به شیوهای مشخص، به ویژه در زمینههای علمی و پزشکی.