معنی فارسی moiley

B2

به ویژگی یا کیفیتی اشاره دارد که نرمی و لطافت را نشان می‌دهد، معمولاً در بافت‌ها و مواد.

Relating to a soft, fuzzy, or downy quality.

example
معنی(example):

بافت موئی پارچه هنگام لمس، لذت‌بخش بود.

مثال:

The moiley texture of the fabric was pleasant to touch.

معنی(example):

او سطح موئی سنگ را توصیف کرد.

مثال:

He described the moiley surface of the stone.

معنی فارسی کلمه moiley

: معنی moiley به فارسی

به ویژگی یا کیفیتی اشاره دارد که نرمی و لطافت را نشان می‌دهد، معمولاً در بافت‌ها و مواد.