معنی فارسی moistiness

B1

رطوبت، مقدار رطوبت موجود در یک ماده یا محیط خاص.

The quality of being moist; the presence of moisture.

example
معنی(example):

رطوبت هوای مرطوب باعث شد که دما گرم‌تر به نظر برسد.

مثال:

The moistiness of the air made it feel warmer.

معنی(example):

ما رطوبت کیک را اندازه‌گیری کردیم تا مطمئن شویم به درستی پخته شده است.

مثال:

We measured the moistiness of the cake to ensure it was baked properly.

معنی فارسی کلمه moistiness

: معنی moistiness به فارسی

رطوبت، مقدار رطوبت موجود در یک ماده یا محیط خاص.