معنی فارسی momentously
B1لحظه‌ای به معنی مهم و سرنوشت‌ساز است که تأثیر عمیقی بر آینده دارد.
In a way that is very important or significant.
- OTHER
example
معنی(example):
آنها یک تصمیم بسیار مهم برای آینده گرفتند.
مثال:
They made a momentously important decision for the future.
معنی(example):
این رویداد بسیار مهم مسیر تاریخ را تغییر داد.
مثال:
The momentously event changed the course of history.
معنی فارسی کلمه momentously
:
لحظه‌ای به معنی مهم و سرنوشت‌ساز است که تأثیر عمیقی بر آینده دارد.
