معنی فارسی mommet
B1شخصیت مادرانه در داستانها یا روایات که نقش مهمی ایفا میکند.
A maternal figure in stories, often embodying wisdom and guidance.
- NOUN
example
معنی(example):
مادر در داستان درسهای با ارزشی را آموزش میدهد.
مثال:
The mommet in the story teaches valuable lessons.
معنی(example):
شخصیت مادر او بسیار قابل ارتباط بود.
مثال:
Her mommet character was very relatable.
معنی فارسی کلمه mommet
:
شخصیت مادرانه در داستانها یا روایات که نقش مهمی ایفا میکند.