معنی فارسی monach

B1

واژه‌ای که برای توصیف راهبی که تنها زندگی می‌کند به کار می‌رود.

A term referring to a solitary or hermit monk.

example
معنی(example):

موناچ اصطلاحی است که اغلب برای یک راهب تنها استفاده می‌شود.

مثال:

The monach is a term often used for a solitary monk.

معنی(example):

در تاریخ، یک موناچ در انزوا از جهان زندگی می‌کرد.

مثال:

In history, a monach lived in seclusion from the world.

معنی فارسی کلمه monach

: معنی monach به فارسی

واژه‌ای که برای توصیف راهبی که تنها زندگی می‌کند به کار می‌رود.