معنی فارسی monadically
B1به صورتی که بر یک موجود یا واحد جداگانه تمرکز دارد.
In a way that emphasizes the uniqueness or individuality of entities.
- ADVERB
example
معنی(example):
دادهها به صورت مونا دیک تجزیه و تحلیل شدند تا دقت آنها تضمین شود.
مثال:
The data was analyzed monadically to ensure accuracy.
معنی(example):
او ایدههایش را به صورت مونا دیک توضیح داد و بر جنبههای فردی تأکید کرد.
مثال:
He explained his ideas monadically, focusing on individual aspects.
معنی فارسی کلمه monadically
:
به صورتی که بر یک موجود یا واحد جداگانه تمرکز دارد.