معنی فارسی monarchally

B1

به صورت سلطنتی، به شیوه‌ای اشاره دارد که در آن قدرت و تصمیم‌گیری به یک پادشاه یا ملکه واگذار می‌شود.

In a manner relating to a monarchy; characterized by the authority of a monarch.

example
معنی(example):

کشور به مدت قرن‌ها به‌طور سلطنتی اداره می‌شد.

مثال:

The country was governed monarchally for centuries.

معنی(example):

آنها تصمیمات را به‌صورت سلطنتی و بدون ورودی از عموم اتخاذ کردند.

مثال:

They made decisions monarchally, without input from the public.

معنی فارسی کلمه monarchally

: معنی monarchally به فارسی

به صورت سلطنتی، به شیوه‌ای اشاره دارد که در آن قدرت و تصمیم‌گیری به یک پادشاه یا ملکه واگذار می‌شود.