معنی فارسی mondayizes
B1برای سازماندهی یا برنامهریزی یک هفته بهینه به سبک دوشنبه.
To organize or plan in a way that optimizes productivity, often in relation to the start of the week.
- VERB
example
معنی(example):
او معمولا برنامهاش را بهصورت دوشنبهای تنظیم میکند تا منظمتر باشد.
مثال:
She tends to mondayize her schedule to make it more organized.
معنی(example):
وقتی کارهایش را بهصورت دوشنبهای تنظیم میکند، احساس کارآیی بیشتری میکند.
مثال:
When he mondayizes his tasks, he feels more productive.
معنی فارسی کلمه mondayizes
:
برای سازماندهی یا برنامهریزی یک هفته بهینه به سبک دوشنبه.