معنی فارسی mongrelity
B1وضعیتی که در آن ویژگیها یا عناصر مختلف به طور همزمان وجود داشته باشند و باعث خلق یک کل جدید شوند.
A condition where different characteristics or elements coexist, creating a new whole.
- OTHER
example
معنی(example):
مانگرلیتی فرهنگ این شهر آن را زنده و منحصر به فرد میکند.
مثال:
The mongrelity of the city’s culture makes it vibrant and unique.
معنی(example):
او از مانگرلیتی صحنه موسیقی که پر از تأثیرات متنوع بود، قدردانی کرد.
مثال:
She appreciated the mongrelity of the music scene, filled with diverse influences.
معنی فارسی کلمه mongrelity
:
وضعیتی که در آن ویژگیها یا عناصر مختلف به طور همزمان وجود داشته باشند و باعث خلق یک کل جدید شوند.