معنی فارسی monitoring
B1نظارت، فرآیند بررسی و ارزیابی مداوم وضعیتها و اطلاعات است.
The ongoing observation and assessment of a situation or process.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To watch over; to guard.
noun
معنی(noun):
The carrying out of surveillance on, or continuous or regular observation of, an environment or people in order to detect signals, movements or changes of state or quality.
example
معنی(example):
نظارت بر وظایف روزانه می‌تواند به بهبود کارایی کمک کند.
مثال:
Monitoring daily tasks can help improve efficiency.
معنی(example):
برنامه نظارت بر محیط زیست، سطح آلودگی را دنبال می‌کند.
مثال:
The environmental monitoring program tracks pollution levels.
معنی فارسی کلمه monitoring
:
نظارت، فرآیند بررسی و ارزیابی مداوم وضعیتها و اطلاعات است.
