معنی فارسی monitrix

B1

مانیتریکس، یک زن که در نقش نظارت و تهیۀ آموزش‌ها به کار می‌رود.

A female figure who oversees and facilitates educational training.

example
معنی(example):

مانیتریکس به طور مؤثر جلسات آموزشی را تسهیل کرد.

مثال:

The monitrix facilitated the training sessions effectively.

معنی(example):

به عنوان یک مانیتریکس، او نقش کلیدی در روند یادگیری ایفا کرد.

مثال:

As a monitrix, she played a key role in the learning process.

معنی فارسی کلمه monitrix

: معنی monitrix به فارسی

مانیتریکس، یک زن که در نقش نظارت و تهیۀ آموزش‌ها به کار می‌رود.