معنی فارسی monkishness

B1

حالت یا ویژگی بودن به عنوان یک راهب، شامل سادگی و تمرکز بر امور روحانی.

The quality of being monk-like, characterized by simplicity and devotion to spiritual matters.

example
معنی(example):

زندگی سخت او نشان دهنده حالت راهبی او بود.

مثال:

His monkishness was evident in his austere lifestyle.

معنی(example):

او به حالت راهبی او حسادت کرد و بر این باور بود که این امر او را به روشنی نزدیک‌تر می‌کند.

مثال:

She admired his monkishness, believing it brought him closer to enlightenment.

معنی فارسی کلمه monkishness

: معنی monkishness به فارسی

حالت یا ویژگی بودن به عنوان یک راهب، شامل سادگی و تمرکز بر امور روحانی.