معنی فارسی monocausal
B1مونوکازال به نظریههایی اطلاق میشود که یک علت واحد را برای یک نتیجه خاص شناسایی میکنند.
Describing a theory that attributes a single cause to an event or outcome.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having a single cause
example
معنی(example):
نظریههای مونوکازال ادعا میکنند که یک علت به طور مستقیم به یک اثر خاص منجر میشود.
مثال:
Monocausal theories argue that one cause leads directly to a specific effect.
معنی(example):
رویکرد مونوکازال مسائل پیچیده را با نسبت دادن آنها به یک علت ساده میکند.
مثال:
The monocausal approach simplifies complex issues by attributing them to a single cause.
معنی فارسی کلمه monocausal
:
مونوکازال به نظریههایی اطلاق میشود که یک علت واحد را برای یک نتیجه خاص شناسایی میکنند.