معنی فارسی monocled
B2کسی که عینک یکچشمی دارد، معمولاً به عنوان نمادی از قدرت یا ثروت شناخته میشود.
Wearing a monocle; a single lens glasses typically used for vision correction.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آقای با عینک یکچشمی خیلی باکلاس به نظر میرسید.
مثال:
The monocled gentleman looked very sophisticated.
معنی(example):
او یک عینک یکچشمی wore به منظور تاکید بر ثروتش.
مثال:
He wore a monocled to emphasize his wealth.
معنی فارسی کلمه monocled
:
کسی که عینک یکچشمی دارد، معمولاً به عنوان نمادی از قدرت یا ثروت شناخته میشود.