معنی فارسی monodically
B2به روشی که مختص یک نوع یا ویژگی خاص باشد، معمولاً در علوم یا ریاضیات استفاده میشود.
In a manner that pertains to a single type or characteristic, usually used in sciences or mathematics.
- ADVERB
example
معنی(example):
این مسئله به صورت مونو دیکالی بدون هیچ تضادی قابل حل است.
مثال:
The problem can be solved monodically without any contradictions.
معنی(example):
معادلات باید به صورت مونو دیکالی تحلیل شوند تا اطمینان حاصل شود که سازگار هستند.
مثال:
The equations must be analyzed monodically to ensure consistency.
معنی فارسی کلمه monodically
:
به روشی که مختص یک نوع یا ویژگی خاص باشد، معمولاً در علوم یا ریاضیات استفاده میشود.