معنی فارسی monogeneity

B1

مونوژنی، وضعیت یا ویژگی داشتن یک شکل یا فرم واحد در یک گروه یا نوع خاص.

The condition of being monogenetic, characterized by having a single form.

example
معنی(example):

مونوژنی به حالت داشتن یک شکل واحد اشاره دارد.

مثال:

Monogeneity refers to the state of having a single form.

معنی(example):

مطالعه مونوژنی به ما کمک می‌کند تا برخی ساختارهای زیستی را درک کنیم.

مثال:

The study of monogeneity helps us understand certain biological structures.

معنی فارسی کلمه monogeneity

: معنی monogeneity به فارسی

مونوژنی، وضعیت یا ویژگی داشتن یک شکل یا فرم واحد در یک گروه یا نوع خاص.