معنی فارسی monogenetic

B2

مونوژنتیک به ویژگی یا شرایطی اشاره دارد که مربوط به یک جد مشترک یا نسل واحد باشد.

Relating to the theory that all organisms in a group have descended from a single ancestor.

example
معنی(example):

انسان‌ها به عنوان موجوداتی مونوژنتیک در نظر گرفته می‌شوند زیرا آنها یک جد مشترک دارند.

مثال:

Humans are considered monogenetic because they share a common ancestor.

معنی(example):

نظریه مونوژنتیک منشاء گونه‌ها را از یک نسل واحد توضیح می‌دهد.

مثال:

The monogenetic theory explains the origin of species from a single lineage.

معنی فارسی کلمه monogenetic

: معنی monogenetic به فارسی

مونوژنتیک به ویژگی یا شرایطی اشاره دارد که مربوط به یک جد مشترک یا نسل واحد باشد.