معنی فارسی monolatrous
B1مونولاتری: باور به پرستش یک خدا در عین عدم اعتقاد به دیگر خدایان.
Relating to the worship of one god while denying the existence of others.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این جامعه به خاطر باورهای مونولاتری خود شناخته شده بود.
مثال:
The society was known for its monolatrous beliefs.
معنی(example):
شیوههای مونولاتری میتواند در فرهنگهای مختلف یافت شود.
مثال:
Monolatrous practices can be found in various cultures.
معنی فارسی کلمه monolatrous
:
مونولاتری: باور به پرستش یک خدا در عین عدم اعتقاد به دیگر خدایان.