معنی فارسی monologized

B2

فرایند صحبت کردن به شکل یک طرفه که در آن فرد افکار یا احساساتش را بیان می‌کند.

The act of speaking at length in a one-sided manner to express thoughts or feelings.

verb
معنی(verb):

To deliver a monologue.

معنی(verb):

To deliver in the form of a monologue.

example
معنی(example):

او ساعت‌ها درباره احساساتش یک طرفه صحبت کرد.

مثال:

She monologized about her feelings for hours.

معنی(example):

در فیلم، قهرمان فیلم به صورت یک طرفه صحبت کرد تا تردیدهایش را ابراز کند.

مثال:

In the movie, the protagonist monologized to express his dilemma.

معنی فارسی کلمه monologized

: معنی monologized به فارسی

فرایند صحبت کردن به شکل یک طرفه که در آن فرد افکار یا احساساتش را بیان می‌کند.