معنی فارسی monomorphemic

B1

کلمه ای که از یک واحد معنایی تشکیل شده است و نمی توان آن را تجزیه کرد.

Consisting of a single morpheme.

adjective
معنی(adjective):

Consisting of only one morpheme; not divisible into smaller parts

example
معنی(example):

کلمه 'گربه' مونو مورفیمیک است زیرا فقط یک مورفیم دارد.

مثال:

The word 'cat' is monomorphemic because it has only one morpheme.

معنی(example):

کلمات مونو مورفیمیک نمی توانند به بخش های کوچک تر تقسیم شوند.

مثال:

Monomorphemic words cannot be broken down into smaller parts.

معنی فارسی کلمه monomorphemic

: معنی monomorphemic به فارسی

کلمه ای که از یک واحد معنایی تشکیل شده است و نمی توان آن را تجزیه کرد.