معنی فارسی monophonically

B1

به صورت مونوفونی به شیوه‌ای اطلاق می‌شود که در آن موسیقی تنها یک خط ملودی دارد.

In a manner that consists of a single melodic line without harmony.

example
معنی(example):

این قطعه به صورت مونوفونی اجرا شد که ملودی اصلی را برجسته می‌کرد.

مثال:

The piece was performed monophonically, emphasizing the main melody.

معنی(example):

موسیقی که به صورت مونوفونی تنظیم شده است می‌تواند تأثیر عاطفی قوی ایجاد کند.

مثال:

Monophonically arranged music can create a strong emotional impact.

معنی فارسی کلمه monophonically

: معنی monophonically به فارسی

به صورت مونوفونی به شیوه‌ای اطلاق می‌شود که در آن موسیقی تنها یک خط ملودی دارد.